یهو جهان بد زد زیر گوشم!!
+ خودت باعث شدی، همه چی بخاطر تو بود
ولي من عذاب وجدان دارم، ناراحتم ولی ترجیح میدم یکی دوماه ناراحت
باشم و بعدش کاملا ارتباطمو باهات قطع کنم، بجای اینکه باهم ارتباط
داشته باشیم و من فقط تو تلاطم باشم که این رابطه رو نگه دارم!
ولي لعنتی، چجوری خاطره هامونو پاک کنم ؟ لحظه هایی که باهم
خوش بودیمو یادم میره؟ یعنی وقتی عکساتو ببینم میتونم بی تفاوت
بگذرم از کنارشون ؟! :)
+ اومدی کشیدیم کنار، گفتی چرا باهام سردی؟! :)
دوست داشتم بگم اینقدر ازت خوردم که میترسم بهت نزدیک شم
خواستم بگم اینقدر ناراحتم کردی که حس میکنم طاقتم تموم شده
خواستم بگم اینقدر باهات راه اومدمو توام با اصرار من دستامو گرفتی
و بعد وسط راه دستامو ول کردی و باز من اومدو و باهات راه اومدمو تو
بازم دستامو ول کردی و این چرخه همینطوری ادامه داشته باشه خسته
شدم!
اما نگفتم :)
ببین چقدر صمیمی بودم باهات که الان ک فقط مستقیما نیومدم باهات
بگم و بخندم، تو جمع معمولی برخورده میکنم و حتی مخاطب هم قرارت
میدم هم میگی چرا باهام سردی :)
ولي ازت بعید بود بیای بپرسی، متعجب شدم! و در جوابت فقط خندیدم
و گفتم من؟؟؟ نه!
و اون روزایی یادم اومد که میپرسیدم ازت چی شده یا چرا سردی
میگفتی نه، اوکیم که؟!!!!
تو ,باهات ,بگم ,فقط ,کردی ,دستامو ,بگم اینقدر ,کردی و ,چرا باهام ,دستامو ول ,ول کردی
درباره این سایت